چطور شوخی‌های بهتری بنویسیم؟

پدر من هیچ‌وقت خوب جوک تعریف نمی‌کند. چون معمولاً طوری ماجرای جوک را تعریف می‌کند که از اواسط ماجرا می‌شود حدس زد آخرش چه اتفاقی می‌افتد، حتماً شما هم دوستانی دارید که این‌طوری جوک بگویند. خب، یکی از رموز کار به همین سادگی است. شما باید اصل شوخی را بگذارید برای آخر جوک، یا آخر جمله یا آخر هر شوخ طبعانه‌ دیگر. یکی از مؤلفه‌هایی که در هایکوها وجود دارد همین است: غافلگیری!

منتهی خیلی وقت‌ها، هایکو، نگاهی شاعرانه به جهان است. اما در طنز، به کار گرفتن همین “غافلگیری” شما را در بیان نگاه طنزآمیزتان به جهان کمک می‌کند. مثلاً این جمله از مجموعه دعاهای برگزیده نوشته مهدی کرمی را بخوانید که برگزیده سومین جشنواره طنز مکتوب هم بوده است:

خدایا ضمن تشکر از خلقت زیبایی‌تان، یک انتقادی داشتم و آن این‌که این حضرت سلیمان را چرا آفریدی؟!

با تشکر- مورچه

حالا فرض کنید متن این‌طور نوشته می‌شد: “مورچه‌ای که از حکمت خلقت انسان در عجب بود به خدا گفت: حضرت سلیمان را چرا آفریدی؟”

می‌دانیم این یکی اصلاً برایتان جالب نبود. خب به خاطر این‌که همه چیز تا وسط ماجرا لو رفت!

بیشتر بخوانید: چطور شوخی‌های بهتری بنویسیم؟

حسـام مقامی کیا

 

فریبا کاتب نیا وب‌سایت
همه در وصف رسیدن‌های مالی و موقعیتی صحبت می‌کنن. من باید از نجات پیدا کردنم داستان بنویسم!.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *